بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی اللّه علی محمد و آله المعصومین المکرمین المنتجبین
مطلبی را از مرحوم حضرت آیتاللّهالعظمی بروجردی رضواناللّهعلیه نقل می شود
که ایشان فقه شیعه را حاشیهای بر فقه سنّی میدانستند؟!
من از اساتید بزرگوار خودم اجازه میخواهم در این فرصتی که در اختیار من
گذاشته شده است، یک نکتهای که برای بسیاری از عزیزان شبهه برانگیز شده و
سوال میکنند را عرض کنم و آن این است که از مرحوم آیت الله بروجردی
رضواناللّهعلیه مکرّر نقل میشود و آقایان به صوَر مختلف نقل میکنند که ایشان عنوان فرمودهاند:
آیا فقه شیعه حاشیهای بر فقه اهل سنت است
طبعا ظاهر این کلام قابل قبول نیست چون شکلگیری و تدوین فقه سنّی به وسیله
ائمه اربعه اهل تسنن است و فقه شیعه در دوران امام باقر و امام صادق
علیهماالسلام مرحله اوج را طی کرده است.
پس مراد و مقصود ایشان چیست؟! چه چیزی را میخواستند بیان بفرمایند؟! چون به
صوَر مختلف نقل میشود و برخی از عزیزان هم همین ظاهر کلام را اخذ میکنند. لذا این مطلب نیاز به یک توضیحی دارد که من اجازه میخواهم این فرصت را در بیان این مطلب استفاده کنم.
نظریه مرحوم آیتاللّهالعظمی بروجردی رضواناللّهعلیه، چه بوده است؟!
مرحوم آیت الله بروجردی رضواناللّهعلیه در این موضوع نظریه خاصی داشتهاند که
آثار بسیاری در مقام استنباط و اجتهاد دارد که همین مسألهای است که من
میخواهم عرض بکنم و آن این است که:
یک. مسلمانان بعد از رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله، از فقه آن حضرت ذهنیت داشتند و این ذهنیت تا سالها نزد آنها بوده است.
ایشان عقیدهشان این بود و میفرمودند: رسول اکرم صلیاللّهعلیهوآله در دوران
خودشان فقه را برای مردم تبیین فرمودند. بعضی از این فروع در قرآن کریم
آمده اما اکثر اینها در قرآن نیامده؛ بلکه به وسیله خود پیامبر اکرم صلی
اللّه علیه وآله برای مردم تبیین شده است و آنچه که بعدا به معنای سنت
پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه وآله در اختیار گذاشته شده است و به عنوان
یک مستند برای ما در مقام استنباط به کار میرود، همین مطالبی است که
پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه وآله فرمودهاند که شامل همه آن چیزی که
ضرورت داشت مردم بدانند و عمل بکنند، میشود. چراکه بعضی از این احکام بعدا بیان شده است و به فرمایش صاحب کفایه احکامی هست که فعلیتش بعد از ظهور
آقا حجة بن الحسن صلواتاللّه وسلامه علیه است. لذا آنچه که پیغمبر اکرم صلیاللّه علیه وآله تبیین فرمودند، همان چیزی است که آن زمان لازم بوده است، مردم بدانند و به آن عمل کنند. با تببین رسول خدا صلیاللّه علیه
وآله، پس مردم از احکام دین، همان مواردی را که رسول خدا تبیین فرمودند
ذهنیت داشتند و این ذهنیت در بین مردم بوده است.
دو. خلفا در مقابل رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله، در فقه تصرف میکردند.
از طرف دیگر در دوران امیرالمؤمنین، امام مجتبی و سیدالشهدا
صلواتاللّهوسلامهعلیهم، یک سری اجتهاداتی از سوی خلفا صورت گرفته است
اما وسیع نیست ومحدود است. مرحوم آقای شرف الدین در کتاب "النص و الاجتهاد" مقداری از اینها را بیان فرمودهاند. البته بیشتر از این است اما عمده را
بیان فرمودهاند. فیالجمله هم مشخص بود که خلیفه به عنوان خودش در مقابل
پیغمبر اکرم صلیاللّه علیه وآله تصرف میکند؛ مانند صلاة تراویح، تصرف
در اذان و امثال اینها. فیالجمله اینها واضح بود.
سه. فتاوای علما و فقهای عامه با ذهنیت مسلمانان از فقه رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله، منافات دارد.
اما از دوران امام سجاد صلواتاللّه وسلامهعلیه و اواخر آن دوران به بعد،
نسل مردم تغییر کرد، صحابه کم شدند، تابعین پیدا شدند. دوران منع کتابت و
نقل احادیث رسول خدا صلیاللّه علیه وآله هم که بود، لذا آن ذهنیتی که
همه مردم از احکامی که پیغمبر اکرم صلیاللّه علیه وآله عنوان فرموده
بودند، کمرنگ شد. وقتی کمرنگ شد فقها و قضاتی پیدا شدند که همه حکومتی
بودند. مردم به این قضات و فقها مراجعه میکردند و اینها هم جواب مسائل
فقهی را میدادند. این فتاوا در بسیاری از موارد با آن ذهنیتی که از زمان
رسول اکرم صلیاللّه علیه وآله باقی مانده بود و این ذهنیت نزد مردم بود، منافات داشت، احادیث رسول خدا صلیاللّه علیه وآله هم که به علت منع
کتابت و نقل، در دسترس نبود و گاهی از اوقات اینها اختلاف هم پیدا میکردند و در یک مسأله احکام متعدد گفته میشد و همین زمان بود که مسأله تخطئه و
تصویب در کلام عامه شکل میگیرد که حکماللّه واقعی یکی است، چهجور این
فقهای متعدد، نظرات متعدد دارند؟! این یک مسأله کلامی است در کلام عامه لذا اینجا این مسأله مطرح شد که خداوند حکماللّه واحد ندارد و حکم خدا به
تعداد نظرات مجتهدان است. همان مسأله معروف.
خود مرحوم آیت الله بروجردی رضواناللّهعلیه هم حتی در اصولشان چند بار به
این مطلب اشاره میکنند که این معنا که ما میگوییم "التصویب المجمع علی
بطلانه" تصویب، باطل است اما اجماع قابل استدلال و استناد برای بطلان آن
نیست. چون این اجماع در مسأله فقهی نیست بلکه اجماع به اصطلاح در مسأله
کلامی است.
چهار. مسلمانان اهل دقت برای رفع تنافی، به ائمه هدی و اهل بیت صلواتاللّهوسلامهعلیهم اجمعین، مراجعه میکردند.
وقتی که این تفاوت پیدا شد، در آن زمان کسانی که اهل دقت بودند به ائمه هدی و
اهل بیت صلواتاللّه وسلامهعلیهماجمعین مراجعه میکنند، به وجود مقدس
امام سجاد صلواتاللّه وسلامهعلیه مراجعه میکنند و بعد در زمان امام
باقر صلواتاللّه وسلامه علیه اوج میگیرد و در زمان امام صادق
صلواتاللّه وسلامه علیه دیگر به حد نهایت خودش میرسد.
پنج. سوالاتِ روات از ائمه اطهار صلواتاللّهوسلامهعلیهماجمعین، پیشزمینه دارد
لذا نظر ایشان این بود که در بیشتر روایاتی که از ائمه اطهار، از امام باقر و
امام صادق صلواتاللّهوسلامهعلیهماجمعین سوال شده است، پیشزمینهای
وجود دارد و این پیشزمینه عبارت است از آرائی که فقها و قضات عامه در
مسائل مطرح کردهاند. آن آرائی که تنافی با ذهنیت مردم، ـ آن ذهنیت
باقیمانده از زمان رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله ـ نداشته، اینها کمتر
مورد سوال واقع شده است. ولی آن احکامی که تنافی داشته، بیشتر مورد سوال
واقع شده است. لذا وقتی راوی، روایتی را از امام صادق و امام باقر
صلواتاللّهوسلامهعلیهما سوال میکند، ناظر به همین تنافی است.
بله، ائمه اطهار صلواتاللّه وسلامه علیهماجمعین مجلس درس و تعلیم فقه هم
داشتهاند، اما در بسیاری از موارد که روات آمدهاند و سوال میکردهاند
ناظر است به آن فتاوای خلافی که از ناحیه علما و فقهای عامه عنوان شده است.
نتیجه و ماحصل نظریه مرحوم آیتاللّهالعظمی بروجردی رضواناللّهعلیه؛
روایات صادره از اهل بیت صلواتاللّهوسلامهعلیهماجمعین، شأن صدور دارد و فقیه برای استنباط باید آن را بداند.
[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...] هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها...ما را در سایت هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : byazahrajana بازدید : 237 تاريخ : جمعه 15 بهمن 1395 ساعت: 4:13